شب چهارشنبهسوری به روایت چند فیلم خاطرهانگیز
به گزارش روبرونیوز، چهارشنبهسوری به عنوان یکی از مراسمهای آیینی ایرانی پتانسیل زیادی برای تبدیل شدن به سوژه فیلمهای مختلف دارد. هم به عنوان شبی که با جشن و سرور همراه است و هم شبی که به خاطر صدای انفجار و آتشسوزی، خطرناک و ناامن به نظر میرسد. فیلمهای مختلفی بودهاند که ماجرایشان در این شب شکل گرفته و چهارشنبهسوری به نحوی در شکلگیری درام آنها نقش دارد. البته در بعضی از فیلمها فقط به عنوان یک آیین به آن اشاره شده و در معنای فیلم اثر چندانی ندارد. به بهانه شب چهارشنبهسوری، نگاهی داریم به فیلمهایی که سوژهشان با این مناسبت گره خورده است.
تعداد این آثار کم نیست، اما سعی کردهایم فقط روی آنهایی دست بگذاریم که چهارشنبهسوری اهمیت ویژهای در آنها دارد و به نوعی کارکردی دراماتیک در داستان فیلم داشتهاند.
خیلی دور خیلی نزدیک | رضا میرکریمی| ۱۳۸۳
داستان فیلم «خیلی دور خیلی نزدیک» در شب چهارشنبهسوری شروع میشود و در حوالی تحویل سال نو به پایان میرسد. شب چهارشنبهسوری تولد پسر دکتر عالم است و او درست درشرایطی که آماده رفتن به مراسم تولد است، با دیدن نتیجهی امآرآی پسرش متوجه میشود مبتلا به تومور مغزی است. درحالیکه مردم در خیابانها درحال هیاهوی جشن هستند او در مطبش محاصره شده و پای رفتن به خانه را ندارد. جشن و شور همگانی با حالت روحی و روانی آن زمان دکتر عالم کاملا در تضاد است و حس نا امنی و بحران را بیشتر به نمایش میگذارد. فردای آن روز یعنی یک روز قبل از تحویل سال نو، راهی کویر میشود تا پسرش را پیدا کند تلسکوپ هدیه تولدش را به او برساند. دکتر که از تمام نشانههای آرامش و جذابیت کناره گرفته، با دیدن هفتسین کوچک اتاق خانم دکتر، به تعریفی جدید از زندگی میرسد.
چهارشنبه سوری | اصغر فرهادی | ۱۳۸۴
داستان فیلم بر مبنای یک شک شکل میگیرد. زنی به ارتباط شوهرش با زن آرایشگر همسایه، شک دارد مدام در تلاش است تا این واقعیت را ثابت کند. درواقع سایه شک و تردید و قضاوت درباره شخصیتها، در سراسر فیلم وجود دارد. کل فیلم همانطور که از نامش پیداست، در شب چهارشنبهسوری پیش میرود. در تمام طول داستان، با حال و هوای پیش از نوروز و شلوغی و تیر و ترقهها و حوادث خیابانها روبهرو هستیم. درواقع اصغر فرهادی با انتخاب این زمان مشخص به دنبال ایجاد یک محیط نا امن و همراهی آن با ناامن بودن فضای خانه بوده است. خود فرهادی در جایی گفته است: «روز چهارشنبهسوری را به عنوان یکی از ناامنترین روزهای سال انتخاب کردم و به نظرم رسید مکان و معماری زندگی این آدمها در مجتمع آپارتمانی به خوبی پاسخگوی داستان فیلم در ایجاد این فضای ناامن میتواند موثر باشد.» درواقع انگار خانه و زندگی آنها هم درست مثل شهر در این شب، شلوغ و بهم ریخته است و واقعیت مثل ترقهای میترکد و آتشی، زندگی آنها را میسوزاند.
آرایش غلیظ | حمید نعمتالله | ۱۳۹۲
فیلم از چند روز مانده به چهارشنبهسوری شروع میشود و بخشی از آن در شب چهارشنبهسوری پیش میرود. این شب از این جهت در فیلم محوریت دارد که قرار است محمولهای از فشفشه به فروش برسد و برای ترخیص و به فروش رساندن آن مشکلات زیادی وجود دارد. نکته مهم اینکه طبیعتا فروش فشفشه و مواد محترقه فقط تا شب چهارشنبه سوری ادامه پیدا میکند و بعد از آن دیگر کسی حاضر به خرید این مواد نیست. از این رو شخصیت اصلی فیلم که یک بار بزرگ ترقه و مواد منفجره وارد ایران کرده، فقط چند روز فرصت دارد که محموله را بفروشد و همین کوتاه بودن زمان تهدیدی برای او به حساب میآید. بخش مهمی از کشمکش فیلم به همین محدودیت زمانی برمیگردد. پایان فیلم هم شاهد تصاویر جذابی از چهارشنبه سوری هستیم و این حال و هوا کاملا در فیلم منتقل شده است.
نهنگ عنبر۲ | سامان مقدم | ۱۳۹۵
شب چهارشنبهسوری در «نهنگ عنبر ۲» وجه دراماتیک زیادی ندارد. در مرور اتفاقها و خاطرات گذشته، در بخشی هم ارژنگ و رویا خاطراتشان را از یک شب چهارشنبهسوری مرور میکنند. آنها به محله دوست رویا میروند و بعد از خواندن شعر و رقصیدن و از روی آتش پریدن، با کمیته مواجه میشوند. سامان مقدم قصد داشته با مرور این خاطره، به فضای بسته و سنگین دهه شصت و نبود آزادی برای برگزاری یک جشن تمرکز کند. این بخش از فیلم به خاطر حضور بازیگران قدیمی مثل شهلا ریاحی بسیار مورد توجه قرار گرفت و بارها در فضای مجازی دست به دست گشت.
تگزاس۲ | مسعود اطیابی | ۱۳۹۸
ماجرای فیلم «تگزاس ۲» از این قرار است که بهرام و ساسان و همسر برزیلیاش درفرودگاه به اشتباه چمدان یک قاچاقچی مواد مخدر را به جای چمدان پر از پول خود برمیدارند و این مسئله باعث میشود همه از چند جهت آنها را دنبال کنند. بهرام و ساسان چمدان اشتباهی را باز میکنند و جز چند مجسمه از پله چیز دیگری در آن نمییابند. این رویداد مصادف میشود با شب چهارشنبه سوری و نذر پختن آش که خانم سوری هر سال برگزار میکند. در حین پختوپز در حیاط خانه میان بهرام و پدرش دعوایی در میگیرد و بابک یکی از مجسمههای پله را به سمت بهرام پرتاب میکند. مجسمه به دیوار بالای دیگ آش میخورد و میشکند و بخشی از آن موادی که داخل آن جاسازی شده درون آش حل میشود. بعد از صرف آش تمام همسایگان حالتی از نشئگی پیدا میکنند و در تمام خانه و محله جشن آتش روشن میکنند و میرقصند و حتی کپسول گاز را منفجر میکنند. درواقع جشن چهارشنبهسوری با ماجرای کیف پر از مواد مخدر پیوند میخورد و موقعیت جالبی رقم میزند. از سوی دیگر دو مرد خارجی که به دنبال مواد به ایران آمدهاند هم در خیابانهای تهران با تماشای آتشبازی و انفجار میترسند و فرار میکنند.